یک شنبه 18 اسفند 1392
در زمین و آسمون غوغا به پاستداره رسم روزگار عوض میشهتو زمستون بهار عوض میشهدنیا با دعای امیدای خداچه زمستون، جه بهار عوض میشهفصل تقسیم گل و سبزه و صلح ،فصل آب و آئینه فصل خدافصل بیداری چشم پنجره ،وقت شادی، روز مرگ دشمناشهیدا دست به دعا برمیدارنهمه ی قفلای بسته وا میشندست میدن به دست هم ، رودخونه هامی رسن به همدیگه دریا میشنصدای ابرای باغ آسمونهمه جا پیدا و پنهون می پیچهاز روی بلندترین مناره ها، صدای روشن قرآن می پیچهسیاهی دست و پاشو جمع میکنهشب میره گل میده خورشید امیدتازه این اول روشناییهمنتظر باش به دم صبح سپید
نويسنده : Reza&Elahehnaz